جوانی به نام "عرفان" بود که بخاطر دختری مورد علاقهاش یک سال و نیم پیش خودکشی کرده بود .
او می گوید: او مرا نمی خواست اما من برای او خودکشی کردم .الان که فکر می کنم می بینم واقعا آدم های ضعیف دست به خودکشی می زنند.
عرفان می افزاید: زمانی که سقوط کردم تنها گوشهایم می شنید، تکان نمی توانستم بخورم. در آن زمان منتظر بودم تا دختر مورد علاقه ام از خانه بیرون بیاید و ببنید من برای رسیدن به او چه کرده ام. اما هر چه گوش کردم، هیچ صدای آشنایی نیامد؛ جز صدای مردم، آمبولانس و مادر دختر مورد علاقهام که می گفت بیا ببنین عرفان خودکشی کرده است. اما او از خانه بیرون نیامد...
مطالب مرتبط
سهشنبه 17 تیرماه سال 1393 ساعت 05:45 ق.ظ