خبر

خبر

عکس عک س ع ک س ع کس خبر اخبار جالب جدید روز عجیب دختر پسر مرد زن ایرانی خارجی
خبر

خبر

عکس عک س ع ک س ع کس خبر اخبار جالب جدید روز عجیب دختر پسر مرد زن ایرانی خارجی

داستان مرد جوجه فروش و سه زن حقه باز: داستان دختر حقه بازی که مرد جوجه فروش را لخت و برهنه کرد!

 داستان مرد جوجه فروش و سه زن حقه باز: داستان دختر حقه بازی که مرد جوجه فروش را برهنه کرد!

داستان مرد جوجه فروش و سه زن حقه باز : در زمان سابق گفته بودند که در اصفهان جوجه خروس را خوب می خرند . یک مردی می آید و صدتا جوجه خروس میخرد و حرکت می کند به طرف اصفهان . موقعی که وارد اصفهان شد رفت در گوشه ای منزل کرد….

در زمان سابق گفته بودند که در اصفهان جوجه خروس را خوب می خرند . یک مردی می آید و صدتا جوجه خروس میخرد و حرکت می کند به طرف اصفهان . موقعی که وارد اصفهان شد رفت در گوشه ای منزل کرد….

مردم اطراف او را گرفتند وگفتند که :« جوجه خروس ها را دانه ای چند میفروشی؟» گفت :« خودم خریدم دانه ای دو تومن و می فروشم سه تومن.» مردم گفتند :« شنیده ای که اصفهان جوجه خروس خوب می خرند اما نه به این قیمت . جوجه خروس دانه پانزده قران است!»

مرد بیچاره تا دو روز فروش نکرد ، بعد از دو روز یک زن بسیار دانائی آمد و پرسید :« جوجه خروس هارا دانه ای چند می فروشی ؟» گفت :« دانه ای سه تومن » زن که مقصودش این نبود که پول بدهد و ازاین مرد بیچاره جوجه خروس بگیرد گفت :« خیلی خوب ، بلند شو همه جوجه خروس هات را بردار برویم در خانه ما و پولش را هم بگیر.» مرد بیچاره خوشحال شد و فکر کرد که حالا خوب شد . هردوروانه شدند به طرف منزل زن.

رسیدند جلو یک مسجد که دو تا در داشت . زن جوجه خروس ها را برداشت و به مرد گفت :« همین جا بنشین تا من پولش را برات بیارم » از این در داخل مسجد شد و از در دیگررفت به طرف منزلش . در منزل دوتا دختر داشت ، حکایت مرد جوجه فروش را برای آنها گفت . دختر بزرگش گفت :« آن مردجوجه فروش کجاست ؟» مادرش گفت :« پشت در مسجدی که دو تا در دارد نشسته و در انتظارمن است که براش پول ببرم .»

دختر گفت :« مادر میخوای من برم و لباس هاش را از تنش در بیارم و بیام » مادرش گفت :« برو انشاءالله زودتر از من بیایی » دختر آمد پشت در همان مسجد دید که مردنشسته و سر به زانوی غم فرو برده ، گفت :« ای برادرچرا سر به زانوی غم فرو بردی ؟» مرد بیچاره حکایت را براش گفت .

دختر خیلی دلسوزی کرد و گفت :« برادر! حتماً خرجی وپول هم نداری ؟» گفت :« نه» دخترگفت :« من یک بچه دارم که مشربه را توی چاه انداخته تو بیا اونو بیرون بیار و مزدت رو بگیروخرج کن .» باز مرد صاف وساده گول خورد و حرکت کرد تا آمد رسید لب چاهی که دخترنشان داد . لباسهاش را از تنش درآورد ورفت تو چاه .

دختر هم لباس های مرد را برداشت و رفت خانه به مادرش گفت :« دیدی که من رفتم لباس هاش را درآوردم » دختر کوچکترهم گفت :« مادر اگراجازه بدی من میرم و از هیکل لختش هزار تومان پیدا می کنم و میارم » مادرش گفت :« برو، اگه چنین کاری کردی یک درجه از من حقه بازتری» دخترک حرکت کرد آمد لب چاه دید یک مردغریبه لخت و عریان بر سر چاه نشسته، گفت: « برادر! چرا لخت هستی ؟» مرد بیچاره حکایت را گفت، دختر گفت :« اگه با من شرط کنی که من هر جا ترا بردم و هر چه از تو پرسیدم بگی « آره » من میرم یک دست لباس خیلی اعلا برات میارم » مردگفت :« خیلی خوب » دختررفت و یکدست لباس خیلی اعلا آورد و داد به مرد .مرد جوجه فروش لباس را پوشید و حرکت کردند ورفتند تو بازارجلو دکان زرگری.

دختر به مرد جوجه فروش گفت :« فقط من از تو پرسیدم بگو « آره » گفت :« خیلی خوب » دختر گفت :« آقای زرگر ما قدری طلاآلات لازم داریم » زرگر چون نگاهش به قیافه این مرد و زن افتاد گفت :« خانم! دکان ما متعلق بشما دارد هر چه بخواهید از خودتان است .» دختر رفت یک انگشتر گرانبها برداشت و به مرد گفت :« آقا! این انگشتر را برداریم ؟» مرد گفت :« آره » خلاصه دختر همینطور بقدر هزار تومان طلا برداشت و نشان مرد داد و پرسید :« خوبست ؟» مرد هم گفت :« آره » بعد دست در بغل کرد و گفت: « مثل اینکه پولهام تو منزل مونده » آنوقت به زرگر گفت :« آقا! پولهام تو منزل مونده این آقا اینجا باشه تا من برم پولهام را بردارم وبرگردم .» زرگر بیچاره که نمی دانست این دختر حقه باز است گفت: « اشکالی نداره ، آقا شما اینجا هستید تا خانم بروند و پول بیاورند؟» مرد هم به عادت خودش گفت :« آره » دختر هم طلاها را برداشت و حرکت کرد رفت منزل و به مادرش گفت:

« دیدی که از تن لختش چقدر طلا آوردم ، به اندازه هزار تومان » مادرش گفت :« احسنت به تو که دخترم هستی!»

القصه برویم سروقت زرگر بیچاره که دو ساعتی طول کشید دید کسی پیدا نشد گفت: « مگر نرفتند پول بیاورند ؟» مرد گفت :« آره » زرگر دید نه خیر آمدن دختر خانم از حد گذشت و هر چه هم از این مرد می پرسه به غیر از « آره » چیز دیگری نمیگوید. زرگر بیچاره فهمید که زن سرش کلاه گذاشته بنا کرد سرو صدا کردن. اهل بازار جمع شدند گفتند: «این مرد را ببر پیش حاکم » زرگر ، مرد جوجه فروش را برد پیش حاکم . حاکم چون از موضوع باخبر شد گفت : « زن چطور شد ؟» باز هم مرد گفت :« آره » حاکم پرسید « مگه زن تو نبود؟» مرد گفت :« آره » حاکم دید نه خیر هر چه می پرسد جواب آره است پس حکم کرد مرد را بخوابانندش. مرد را خواباندند و بنا کردند او را شلاق زدن . مرد بیچاره فریاد زد :« نزنید خدا لعنتش کند که بخواهد جوجه خروس بیاورد اصفهان بفروشد!» حاکم گفت :« یعنی چه ؟» مرد جوجه فروش حکایت را از اول تا به آخر بازگفت . آنوقت مرد جوجه فروش را آزاد کردند و گفتند :« برو، اما دیگه جوجه خروس به اصفهان نیار برای فروش!!»

ماجرای لخت و برهنه شدن یک دانشجوی دختر در دانشگاه علوم و تحقیقات به نقل از همکلاسی او

ماجرای لخت و برهنه شدن یک دانشجوی دختر در دانشگاه علوم و تحقیقات به نقل از همکلاسی او


آخرین خبر از ماجرای عمل منافی عفت امروز در دانشگاه ازاد علوم و‌ تحقیقات

فرهیختگان نوشت:
«حمله‌اى درکار نبود. خانم آ.د همکلاسى اینجانب رشته ادبیات فرانسه از سلامت روان برخوردار نیست. پرونده‌هاى انضباطى زیادى در دانشگاه دارد. بشدت هم مزاحمت فیزیکى و روانى براى ما و سایر دانشجوها داشت» این روایت یکی از کاربران شبکه ایکس با نام ترانه است درباره یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در عملی عجیب و خلاف شان عمومی در فضای این واحد دانشگاهی برهنه شد و واکنش‌های منفی متعددی را برانگیخت.

برخلاف تلاش عده‌ای در فضای مجازی برای تبدیل این اتفاق منافی عفت عمومی جامعه به یک کنش سیاسی و اعتراضی، از قرار معلوم و برپایه اطلاعاتی که تاکنون توسط منابع رسمی و غیررسمی منتشر شده فردی که اقدام به چنین حرکتی کرده اختلالات روانی و روحی شدید داشته و براساس کسب اطلاع خبرنگار فرهیختگان پس از تحویل به کلانتری توسط عوامل حراست دانشگاه، اکنون در یکی از بیمارستان‌های بیماران روانی بستری است./فرهیختگان

لخت و برهنه شدن در نقاط مختلف دنیا دختر ایرانی تا مرد آمریکایی عروس و داماد

لخت و برهنه شدن در نقاط مختلف دنیا دختر ایرانی تا مرد آمریکایی عروس و داماد 

قوانین مربوط به پوشش در همه جای دنیا وجود دارد و با یک جست‌وجوی ساده می‌توان محدودیت‌ها و حد و مرزهایی را که برای پوشش در هر کشوری وجود دارد، بررسی کرد. از این قوانین، چند نکته را می‌توان برداشت کرد؛ اول آنکه، اصل پوشش در همه‌جا قانونی و لازم‌الاجراست و فقط اختلاف در حدود آن وجود دارد. دوم آنکه، تقاضا برای بدون پوشش بودن و برهنگی، انتهایی ندارد و در کشورهای غربی هم اعتراضاتی علیه این قوانین شکل گرفته است؛ به‌طوری که در این کشورها، با وجود آنکه اکثرا پوشش آزاد است، اما بازهم برای برهنه‌شدن کامل و نمایش بخش‌های حداقلی از بدن که ممنوع است، اعتراض می‌کنند. نکته قابل توجه دیگر، این است که حکومت‌ها با این قبیل اعتراضات، مقابله و حتی معترضان را دستگیر می‌کنند. به‌عبارتی دیگر، صرف آنکه عده‌ای تقاضای برهنه‌شدن کامل را مطرح کنند، قانون ممنوعیت برهنگی کامل تغییر نمی‌کند و دولت‌ها، بر حفظ آن پافشاری می‌کنند؛ حتی فراتر از حکومت‌ها، مدیران شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک و اینستاگرام نیز بیش از یک‌دهه نسبت به تغییر قانون ممنوعیت برهنگی کامل، مقاومت نشان دادند و آن را به‌دلیل خواست و اعتراض عده‌ای، آزاد نکردند. اما در نهایت برای حفظ کاربران خود، بخشی از این محدودیت‌ها و نه همه آن را، کاهش دادند. مرور برخی از خبرها درباره برخورد پلیس در کشورهای غربی با کسانی که هنجارهای پوشش را در این کشورها رعایت نمی‌کنند، جالب و مورد توجه است.

برخورد با نیلوفر فولادی‌ در هلند

نیلوفر فولادی ‌زاده سال ۱۳۶۹ در تهران است که با کشف حجاب در یکی از خیابان‌های انقلاب و برهنه شدن در تجمعات اعتراضی به مرگ مهسا امینی در هلند نامش بر سر زبان‌ها افتاد. برهنه‌شدن نیلوفر فولادی در تجمع اعتراضی چندین نفره در هلند که به بهانه حمایت از اعتراضات تهران در پی فوت مهسا امینی تشکیل شده بود، با برخورد پلیس این کشور و همچنین با واکنش‌های منفی بسیاری در شبکه‌های اجتماعی همراه شد. برخی کاربران به عدم‌برهنگی کامل فولادی اشاره داشتند و آن را به‌دلیل وجود قوانین پوشش در هلند دانستند که در تناقض با خواسته امثال فولادی‌ است. احمد دستاران در این‌باره در توئیتر نوشت: «می‌دونید چرا کامل لخت نشده؟ به‌خاطر قانون حجاب اجباری هلند. در هلند برهنگی کامل جرم است. پلیس هم با مجرم برخورد قانونی و درصورت مقاومت، برخورد خشن می‌کند.» نکته قابل توجه اینجاست که نیلوفر فولادی در هلند برهنه شد که به ممنوعیت لخت‌شدن در ایران اعتراض کند، ولی توسط پلیس هلند به‌دلیل لخت شدن بازداشت شد.

برخورد پلیس آلمان با تجمعات اعتراضی همراه با برهنگی

سال ۱۴۰۰ و در کوران انتخابات ریاست‌جمهوری بود که ۳عضو گروه فمن که با شعار بایکوت انتخابات در مقابل سفارت ایران در برلین برهنه شدند و اعتراض کردند، توسط پلیس آلمان بازداشت شدند. فمن، گروهی متشکل از زنان فعال فمینیست است که به‌خاطر اعتراض‌های برهنه خود در نقاط مختلف جهان شهرت دارند. اعضای این گروه در تجمعات دیگر خود نیز که با برهنگی همراه بوده است، توسط پلیس بازداشت شده‌اند. نمونه دیگر بازداشت ۳تن از این گروه در جریان سفر پوتین به آلمان است. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه در جریان سفر به آلمان وقتی به همراه صدراعظم آلمان از نمایشگاه بازرگانی هانوفر دیدار می‌کردند با اعتراض ۳زن برهنه مواجه شدند. این معترضان شعارهایی را با الفبای روسی علیه ولادیمیر پوتین روی بدن‌های خود نوشته بودند. این ۳زن موفق شده بودند خود را به نزدیکی ولادیمیر پوتین و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان برسانند، اما به‌سرعت توسط پلیس دستگیر و از محل دور شدند. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین این زنان را «اوباش معمولی» خواند و خواستار «تنبیه» آنان در همه جای دنیا شد. رئیس‌جمهوری روسیه در این‌باره طی کنفرانسی خبری گفت: در حقیقت درست نشنیدم که این معترضان چه چیزی را مطرح می‌کردند؛ چراکه مأموران امنیتی به‌شدت با آنها برخورد کردند. به‌نظر من این کار درست نبود و آنها می‌توانستند بسیار ملایم‌تر با آنها برخورد کنند. رئیس‌جمهوری روسیه گفت: اعتراضات توسط فعالان فمنیست «فمن» چیز جدیدی نیست. وی افزود: اگر فردی می‌خواهد درخصوص سؤالات سیاسی مذاکره کند، بهتر است که لباس بر تن داشته باشد؛ چراکه به نتیجه بهتری می‌رسد!

چند نمونه در آمریکا

در اکثر ایالت‌های آمریکا، قانون دولتی و ممنوعیت‌هایی برای پوشش وجود دارد؛ برای مثال در اکثر ایالت‌ها برهنگی یک جرم جنایی است که جریمه نقدی یا حبس یا ثبت شدن فرد به‌عنوان مجرم جنسی و الزامات و محدودیت‌های بعدی را برای او به همراه خواهد داشت. در برخی از ایالت‌ها، دولت‌های محلی مجازند که مجموعه استانداردهای محلی را تدوین کنند. در این‌باره می‌توان به تابلوی ورودی شهر کریاس جوئل در آمریکا اشاره کرد. بر تابلوی این شهر نوشته شده است: «براساس سنن و رسوم مذهبی خود، از شما خواهشمندیم تا هنگام بازدید از اجتماع ما به‌گونه‌ای عفیف لباس پوشیده و رفتار کنید. این امر شامل موارد زیر می‌شود: پوشیدن دامن یا شلوار بلند، پوشیده ‌بودن سینه‌ها، پوشیدن لباس‌های آستین‌دار حداقل تا آرنج، استفاده از الفاظ مناسب، رعایت تفکیک جنسیتی در تمام اماکن عمومی. از احترام شما به ارزش‌های ما سپاسگزاریم؛ از بازدید خود لذت ببرید!»

تذکر به آدم‌برفی

به‌عنوان مثال دیگر، مسئله پوشش در آمریکا تا جایی مورد توجه است که بی‌بی‌سی تیتر عجیبی با عنوان «پلیس آمریکا آدم‌برفی برهنه را توبیخ کرد» زد. این شبکه سلطنتی نوشت: پلیس آمریکا به سازنده یک آدم‌برفی که به شکل پیکره برهنه الهه ونوس بود، تذکر داد که به‌خاطر اعتراض همسایه‌ها بدن آدم‌برفی خود را بپوشاند. مأمور پلیس به سازنده این آدم‌برفی گفته است که همسایگان برهنگی ونوس برفی را «جلف» توصیف کرده‌اند.

برخورد با عروس و داماد برهنه

نمونه دیگر، دستگیری عروس و داماد برهنه آمریکایی، در خیابان توسط پلیس است. این عروس و داماد عجیب در اعتراض به قانون ممنوعیت برهنگی در خیابان‌ها و مکان‌های عمومی در شهر سانفرانسیسکو بعد از مراسم ازدواجشان به‌صورت کاملا برهنه وارد خیابان شده و به جشن و پایکوپی پرداختند، اما عروس و داماد برهنه آمریکایی در خیابان توسط پلیس دستگیر شدند. به‌گفته خبرنگاران، این عروس بعد از دستگیری توسط پلیس به خبرنگاران و افرادی که در محل حاضر بودند، گفت: این مراسم اعتراض به قانون منع برهنگی در اجتماع است. هرکس حق دارد آنطور که دوست دارد وارد خیابان شود. من مطمئنم مردم سانفرانسیسکو از ما حمایت خواهند کرد. مأموران پلیس این شهر بلافاصله با حضور در محفل این عروس و داماد که در حال رقص در پیاده‌رو بودند با پتو بدن آنها را پوشانده و سپس آنها را به بازداشتگاه منتقل کردند. لازم به ذکر است که از سال ۲۰۱۲میلادی برهنگی در خیابان، وسایل نقلیه و مجامع عمومی در شهر سانفرانسیسکو آمریکا ممنوع بوده و با قانون‌شکنان برخورد می‌شود.

برخورد با تجمعات برهنگی در سایر نقاط دنیا

شاید برایتان تعجب‌برانگیز باشد، اما با تجمعاتی از این دست در کشوری مانند برزیل هم برخورد شده است. احتمالا شنیده‌اید که این کشور، از نظر اخلاقی و پوششی، سطح بسیار نازلی دارد؛ به‌طوری که حتی جمعیت زیادی از کشورهای اروپایی، سالانه برای حضور در کارناوال‌های برزیلی، در این کشور حضور می‌یابند. با این حال، برهنگی کامل در سواحل برزیل ممنوع است و اعتراض به پوشش، علیه قانون ممنوعیت برهنگی در سواحل بود که بی‌بی‌سی آن را پوشش داده است.

حتی در شهر سانفرانسیسکو که یکی از شهرهای بزرگ و مشهور ایالات‌متحده آمریکاست، برای برهنگی کامل اعتراضاتی شکل گرفته است. به گزارش نشریه انگلیسی گاردین، «در پی اعتراض علیه ممنوعیت برهنگی کامل در سانفرانسیسکو، ۳نفر دستگیر شدند.»

شبکه آمریکایی CNN نیز در گزارشی گفت: «پس از آنکه قانونگذاران سانفرانسیسکو ممنوعیت برهنگی کامل در محیط عمومی را تصویب کردند، معترضان لباس‌های خود را درآوردند.» اما با این حال قانون ممنوعیت برهنگی پا برجا ماند و متخلفان از این قانون، جریمه شدند.

رسانه آمریکایی «سی نت»، هم در گزارشی اعلام کرد که «ده‌ها نفر در اعتراض به قانون ممنوعیت برهنگی کامل در شبکه‌های اجتماعی، مقابل دفتر فیسبوک، برهنه شدند.»

در آرژانتین نیز تجمعاتی در اعتراض به ممنوعیت برهنگی برگزار شد که در آن، زنان خواهان آزادی برهنگی بالاتنه شدند. نکته قابل توجه این است که پلیس این کشور، زنان نیمه‌برهنه را از ساحل اخراج کرد.

در نهایت باید گفت با توجه به شواهدی که تلاش کردیم در این گزارش به آنها اشاره کنیم، هر کشوری برای خود محدودیت‌ها و قوانینی را برای پوشش قائل است که هرگونه اعتراض نسبت به این قوانین را برنمی‌تابد و تخطی از این قوانین، برخورد پلیس و جریمه را به همراه دارد.

لباس پوشیدن قانون دارد

علاوه بر نمونه‌های گفته شده کشورهای مختلف قوانینی هم برای پوشش دارند.

به‌عنوان مثال پوشیدن لباس کوتاه حتی در مغازه‌تان باعث می‌شود جریمه شوید.

پلیس انگلیس هم برای پوشش مردم قوانین وضع می‌کند؛ برای نمونه رانندگان حق ندارند برخی از لباس‌های زمستانی یا راحتی را هنگام رانندگی بپوشند.

کره‌جنوبی دیگر کشور آسیایی هم پوشیدن لباس کوتاه را ممنوع اعلام کرده است و همین چند وقت پیش نیز با یک توریست به‌دلیل پوشیدن لباس نامناسب برخورد کردند.

برخی مدارس تگزاس پوشیدن هودی را ممنوع کردند و دانش‌آموزان حق ندارند با این لباس در مدرسه حاضر شوند.

ایالت میزوری هم قوانین خاص خود را دارد و حتی نمایندگان زن پارلمان این ایالت حق ندارند لباسی بپوشند که شانه‌های آنها مشخص باشد.

لخت و برهنه شدن در نقاط مختلف دنیا دختر ایرانی تا مرد آمریکایی عروس و داماد

ماجرای لخت و برهنه شدن یک دانشجوی دختر در دانشگاه علوم و تحقیقات چه بود؟

 

ماجرای لخت و برهنه شدن یک دانشجوی دختر در دانشگاه علوم و تحقیقات چه بود؟

خبرگزاری فارس به نقل از یک استاد دانشگاه علوم و تحقیقات مدعی شد: پوشش نیمه برهنه برخی دانشجویان در برخی کلاس‌ها مورد اعتراض شدید اساتید واقع شده است، این دانشجو نیز که اخیرا متارکه کرده از افرادی است که در بی عفتی و ترویج فساد در دانشگاه پیشگام بوده است.

محمد قربانی، سخنگوی دانشگاه آزاد اسلامی نیز گفت: حوالی ظهر امروز یکی از دانشجویان خانم در حال فیلمبرداری با گوشی از دانشجویان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات بوده است که دانشجویان نسبت به این موضوع اعتراض کرده و به حراست گزارش می‌دهند.حراست با اصرار دانشجویان از این فرد می‌خواهد که فیلم را از گوشی خود حذف کند، ولی خانم دانشجو با نیروهای خانم حراستی پرخاشگری کرده و سپس کشف حجاب کرده و لباس‌های خود را در می‌آورد.پس از حضور نیروهای فراجا دانشجو با آنها نیز پرخاشگری کرده و توسط پلیس دستگیر می‌شود و به بیمارستان جهت انجام آزمایش‌های لازم و کمک‌های روان درمانی منتقل می‌شود. وی در حال حاضر تحت نظر پزشک و روانپزشک مراحل تشخیص و درمان را می‌گذراند.

وی افزود: شواهد نشان می‌دهد دانشجوی مذکور از همسر خود متارکه و مادر دو فرزند است و شدیداً به لحاظ عاطفی دچار مشکلات عدیده‌ای بوده است. از مردم تقاضا داریم ضمن پرهیز از شایعات مراعات حال ایشان و دو فرزندشان را داشته باشند.

ماجرای لخت و برهنه شدن یک دانشجوی دختر در دانشگاه علوم و تحقیقات چه بود؟


آخرین خبر از ماجرای عمل منافی عفت امروز در دانشگاه ازاد علوم و‌ تحقیقات

فرهیختگان نوشت:
«حمله‌اى درکار نبود. خانم آ.د همکلاسى اینجانب رشته ادبیات فرانسه از سلامت روان برخوردار نیست. پرونده‌هاى انضباطى زیادى در دانشگاه دارد. بشدت هم مزاحمت فیزیکى و روانى براى ما و سایر دانشجوها داشت» این روایت یکی از کاربران شبکه ایکس با نام ترانه است درباره یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در عملی عجیب و خلاف شان عمومی در فضای این واحد دانشگاهی برهنه شد و واکنش‌های منفی متعددی را برانگیخت.

برخلاف تلاش عده‌ای در فضای مجازی برای تبدیل این اتفاق منافی عفت عمومی جامعه به یک کنش سیاسی و اعتراضی، از قرار معلوم و برپایه اطلاعاتی که تاکنون توسط منابع رسمی و غیررسمی منتشر شده فردی که اقدام به چنین حرکتی کرده اختلالات روانی و روحی شدید داشته و براساس کسب اطلاع خبرنگار فرهیختگان پس از تحویل به کلانتری توسط عوامل حراست دانشگاه، اکنون در یکی از بیمارستان‌های بیماران روانی بستری است./فرهیختگان

عکس لمس باسن یک دختر مدل آمریکایی در فروشگاه توسط یک مرد متجاوز و توصیه دختر مدل


ارتباط طبیعی پوشش با میزان آزار جنسی به چشم آمریکایی‌ها هم می‌آید!

یک مدل شبکه‌های اجتماعی که فقط عکس‌های با بیکینی از خودش منتشر می‌کند، نوشته در سوپرمارکتی در کالیفرنیا مورد آزار جنسی قرار گرفتم و به خانم‌ها توصیه کرده مراقب خودتون باشید!

اما با سیل کامنت‌ها مواجه شده که می‌خواستی با این تیپ نری فروشگاه! وقتی رفتارت این‌جوریه یعنی خودت خواستی!

جالبه نیویورک‌پست هم یه گزارش از این اتفاق و عکس‌العمل مخاطبان در فضای مجازی نوشته و برخورد مردم با این موضوع براش جالب بوده.


داستان عشق و عاشقی و هوی و هوس پادشاه با کنیزک زیبا و زرگر و حکیم

یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست .

در زمانهای قدیم ، در سرزمینی دوردست پادشاهی سلطنت می کرد که هم پادشاه دنیوی بود و هم در کارهای معنوی سر آمد دیگران بود . به گونه ای که به اعتقاد همگان نیکبختی در هر دو سرای را دارا بود .

روزی از روزها این پادشاه تصمیم گرفت که برای شکار به خارج از شهر برود تا هم استراحتی بکند و هم به شکار بپردازد. برای همین به درباریان خود اعلام کرد تا آنها لوازم شکار را آماده کنند . صبح زود نیز به همراه خادمان و ملازمان خویش عازم شکار شد .

در طول روز شاه مشغول شکار بود و از انواع حیوانات شکار کرده بود ،تا اینکه در نقطه ای از راه همانگونه که مشغول تعقیب یک شکار بود به کنیزی زیبا رو و صاحب جمال برخورد کرد . آنقدر غرق زیبایی و خوشگلی دخترک کنیز شده بود که شکار را فراموش کرده بود و بی حرکت، نشسته براسب به آن الهه زیبایی نگاه می کرد . پس از مدتی خیره نگاه کردن به دختر از نام و نشانش پرسید که کنیز نیز جواب او را داد و به او گفت که کنیز یکی از بزرگان شهری است که در نزدیکی این شکارگاه وجود دارد . شاه با شنیدن اینکه او یک کنیز است خوشحال شد و در ضمیر خود دریافت که اینگونه به دست آوردن او آسان تر می شود. برای همین از شوق وصال او و طپش قلبی که با دیدن دختر به او دست داده بود و او را یک دل نه بلکه هزار دل شیفته کنیز کرده بود به یکی از دربایان دستور داد که این کنیز را به هر قیمتی که هست از اربابش بخرد و به دربار بیاورد. و چون بعد از دیدن آن زیبارو دلی برای شکار نداشت به قصر خویش باز گشت و در اندیشه کنیز زیبارو و لحظه رسیدن به او صبر کرد .

وقتی آن شب کنیز را به دربار او آوردند او خود در عالمی دیگر بود و وقتی با کنیز تنها شد دل یک لحظه او را آرام نمی گذاشت . آنقدر شیدا و شیفته او شده بود که نمی دانست باید آن همه زیبایی را چگونه قدر بداند . پادشاه که تمام روز را در فکر رسیدن به وصال او بود حالا او را در بر خویش می دید و با اینکه پادشاه نُه سرزمین بود ولی وقتی خودش را صاحب آن جمال می دید پیش خود اعتراف می کرد که پادشاه این زیبا رو بودن از پادشاهی نُه سرزمین ارزش بیشتری دارد و کام دل از او گرفتن لذت بیشتری دارد از پادشاهی بر سرزمینی که او در آن سلطنت می کرد . برای همین تا صبح از او کام گرفت و هر چه بیشتر به وصال او می رسید حریص تر می گشت و دوست داشت بیشتر کامروایی کند و اینگونه تا صبح از معبود خویش برخوردار شد و از شهد شیرین جوانی او لذت برد .

فردا هنگامی که پادشاه از خواب شیرین پس از وصال بیدار شد و نگاهی به آن لاله زیباروی کرد تا از دیدن چهره او شاد شود ناگهان متوجه شد که صورت آن کنیزک به سرخی گذاشته است و قطرات عرق بر پیشانی او مانند شبنم بر گل سرخ برق می زند . برای همین نگران شد و بر صورت او دستی کشید و متوجه شد که دخترک کنیز در تبی سخت می سوزد . پادشاه که ترس تمام وجودش را برداشته بود و نمی خواست آن معبود را به این زودی از دست دهد به سرعت اطباء و پزشکان دربار را صدا کرد تا بر بالین دختر بیایند و او را درمان کنند و به اطبا گوشزد کرد که الان هم جان او در دست شماست و هم جان من که در نبود او دیگر نمی خواهم باشم ((جان من سهل است ، جانِ جانم اوست ....... دردمند و خسته ام، درمانم اوست))و به آنها مژده داد که هر کسی بتواند او را درمان کند از گنجهای بی پایان من برخوردار خواهد شد و تا عمر دارد به راحتی زندگی خواهد کرد .

طبیبان با شنیدن این مژده و خبر خوشحال کننده به پادشاه قول دادند که او را درمان کنند . برای اینکه خیال شاه را راحت کنند از خود تعریفهایی کردند که در باور کس نمی گنجد . یکی خود را دانشمند بزرگ معرفی کرد یکی خودش را مانند عیسی دانست و گفت من می توانم مانند عیسی با یک اشاره او را شفا دهم . یکی خود را حاذق ترین طبیب دنیا معرفی کرد که برای هر دردی دوا و مرهمی دارد و کافیست که مریض را ببیند تا دوای او را سریع آماده کند((هر یکی از ما مسیحِ عالمی است.......هر الم را در کف ما مرهمی است)) . خلاصه از هر دری برای قدرت خویش سخنی راندند و از تنها چیزی که صحبت نکردند از شفا دهنده واقعی بود . که همه درمانها در نزد اوست و هر آنچه که تا آن زمان انجام داده اند را منصوب به خویش دانستند و هیچ خدایی را بنده نبودند.

اما چرخ زمانه بر روال همیشگی خویش نچرخید و طبیبان حاذق دیروز که حالا خدا را فراموش کرده بودند و او را فوق الاسباب نمی دانستند و قدرت خدا را نادیده گرفته بودند نتوانستند کاری از پیش ببرند و خداوند در مقابل آن غرور کاری کرد ، که آنها عجز و درماندگی خویش را دربرابر او ببینند . پس از مدتی حال دخترک کنیز بدتر شد و از او چیزی جز استخوان و پوست باقی نماند . آنطور که اندامش به اندازه یک موی باریک شد . و هر چه که از علاج و دوا بر روی او انجام دادند نتیجه عکس داد و حال او روز به روز بدتر می شد .

پادشاه که از طبیبان مایوس شده بود ، هر روز در برابر چشمان خویش ناتوانی دختر زیبارو را بیشترمی دید . پس از مدتی طبیبان نیز آب پاکی را بر دست او ریختند و به او گفتند که آنها نمی توانند او را درمان کنند . پادشاه ، نا امید و با عجله وبدون اینکه حتی کفشهایش را پا کند به سوی مسجد روان شد و با شوقی تمام در پیشگاه الهی حاضر شد . آنگونه در محراب مسجد به گریه و زاری برخواست که دل هر بیننده ای را به درد می آورد
رفت در مسجد ، سوی محراب شد.......سجده گاه از اشک شه، پر آب شد
خلاصه هنگامی که پادشاه از همه وسایل دنیوی قطع امید کرد و واقعا غرق او شد و او را تنها یاری دهنده خود دانست ابتدا به مدح و ثنا پروردگار یکتا پرداخت و در محراب حضور او گفت :ای خدایی که بر همه چیز دانایی و از اسرار آگاهی و آنچه که بر من میگذرد را می دانی پس دیگر نیازی به عرض حاجت نیست و من از خواسته خویش چیزی نمی گویم پس از مدح و ستایش خداوند یکتا از در توبه بر آمد و اشتباههای خویش را بر زبان آورد و از خدا خواست که به خاطر اشتباهاتی که کرده بود یعنی عاشق جمال و ظاهر آن کنیز شده بود و دیگر اینکه از حکیمان خود پسند و عاجز، شفای آن کنیز را خواسته بود تقاضای بخشش کرد و با زاری از او طلب شفای دختر را کرد و همه امید خود را معطوف به قدرت حق کرد .

حضرت حق هم که دریای بخشندگی است و هر کس با دل او را بخواند خواسته او را برآورده می کند ، دریای بخشندگیش به جوش آمد وبا مهربانی که خاص اوست دعای او را استجابت کرد
چون بر آورد از میانِ جان، خروش.....اندر آمد بحر بخشایش به جوش
پادشاه در همان حالت گریه ، در محراب به خواب رفت و صدایی شنید که به او می گفت به خاطر زاری که به درگاه الهی کرده و از او کمک خواستی خداوند خواسته تو را اجابت کرد و فردا صبح حکیمی بزرگ و طبیبی حاذق در طلوع صبح به سوی تو می آید. تو باید به او اطمینان کنی و هر آنچه که او گفت باید فرمان بَری و بدان که در علاج و درمان بخشی او قدرت ما را خواهی دید .

صبح هنگامی که پادشاه از خواب پرید تمام توجه خویش را به افق خورشید داد تا ورود حکیم دانا را ببیند . با طلوع خورشید ، و در راستای نور صبحگاهی خورشید ، او مردی را مشاهده کرد که مانند هلال ماه باریک و دارای نوری زیبا بود به او نزدیک شد . هنگامی که به نزدیکی او رسید پادشاه به سمت او دوید وقبل از اینکه دربانانش به استقبال او بروند به او رسید و او را در آغوش گرفت . مانند اینکه معشوق خویش را تازه یافته است و زیبایی واقعی رادر او دید . چون هر دو شناگران دریای الهی بودند به خوبی همدیگر را می شناختند
گفت: معشوقم تو بودستی ، نه آن.....لیک کار از کار خیزد در جهان
شاه با رعایت ادب به مهمان غیبی خود گفت: معشوق حقیقی من تویی نه آن کنیزک. لیکن در این دنیا از یک کار، کاری دیگر حاصل می آید.

پادشاه آن حکیم الهی را در بر خویش گرفت و از همه چیز از او سئوال کرد از سختیهای راهی که آمده بود از اتفاقاتی که افتاده بود و پرسان پرسان از هر چیزی که نمی دانست به جوابهای خویش می رسید ، و از طرف دیگر خدا را شکر می کرد که با صبر، کلید مشکلاتش را پیدا کرده بود وحالا می توانست از آن هر چه می خواهد در مورد معبود بپرسد چون می دانست او راهنمایی صادق است .

پس از مدتی که پادشاه در حال و هوای خویش بود و با مهمان عزیز خویش وقت را می گذراند به یاد دخترک کنیز افتاد و حکیم الهی را بر سر بالین او برد و داستان را برای او تعریف کرد ، و به او گفت که هیچ کدام از طبیبان نتوانست او را درمان کند و حال او بدتر شده است که بهتر نشده است . حکیم با یک نگاه به حال دختر پی به راز او برد ولی چون بی اذن حق ، یک حکیم الهی نمی توانست همه چیز را بگوید چیزی به پادشاه نگفت و از همه خواست که او را با کنیز تنها بگذارند تا او بتواند با خیال راحت پی به بیماری کنیز ببرد.

حکیم هنگامی که مطمئن شد همه از اطاق خارج شده اند و کسی به حرفهای آنها گوش نمی دهد به بالای سر کنیز آمد و نبض او را در دست گرفت و از او در مورد شهر و دیارش سئوال کرد . طبیب اسم شهرها را یکی یکی باز گو کرد ولی هیچ جنبشی در نبض کنیز احساس نکرد برای همین از خود کنیز خواست که با جزییات بیشتری از زندگی خویش تعریف کند . کنیز یکی یکی سفرهایی که با ارباب سابق خود را رفته بود را تکرار کرد و شهر به شهر جلو رفت ولی نه رگش جنبید ونه رنگش از گفتن نام آن شهرها زرد گشت . پس از مدتی که از زندگیش تعریف کرد به سمرقند رسید و هنگامی که حکیم از حال و هوایش از آن شهر پرسید رخ کنیز سرخ شد و نبضش به شدت شروع به زدن کرد . حکیم در لا به لای صحبتهای کنیزک، هنگامی که او مشغول صحبت از بازار زرگرهای سمرقند بود، نیز متوجه تغییر بیشتری در نبض او شد و با چند سئوال و جواب، از حال او دریافت که او عاشق مرد زیبای زرگری در بازار زرگرهای سمرقند شده است ، و هنگامی که پادشاه به او دست یافت و از او کام گرفت او خودش را برای همیشه دور از مرد زرگر یافت و او را از دست رفته پنداشت . برای همین بیمار شد و آهسته احوالش رو به مرگ گذاشته بود .

حکیم که با درایت خود پی به بیماری کنیز برده بود به او امیدواری داد که به زودی تو را از درد راحت خواهم کرد و درمان خواهی شد . ولی از او خواست که عشق خود نسبت به مرد زرگر را برای کسی تعریف نکند تا کنیزک زودتر به مراد دل برسد و نجات پیدا کند
گورخانهً رازِ تو چون دل شود......آن مرادت زودتر حاصل شود
هنگامی که حکیم از اطاق بیرون آمد آن مقداری از چیزهایی که فهمیده بود و می دانست که با خبر شدن پادشاه از آنها، مشکلی پیش نمی آید را برای او تعریف کرد و از او خواست تا افرادی را برای آوردن مرد زرگر به سوی سمرقند راهی کند و به هر قیمتی که شده است او را به اینجا بیاورند . پادشاه نیز دو نفر از امین ترین افرادش را به سراغ مرد زرگر فرستاد و از آنها خواست که برای او مقداری هدیه ببرند و با خلعت و پاداش او را به اینجا بکشانند .

هنگامی که دو فرستاده پادشاه به مرد زرگر رسیدند هدایای پادشاه را به او تحویل دادند و به او وعده دادند که اگر با آنها برود در آنجا پادشاه هدایای بیشتری به او خواهد داد و جزء خواص پادشاه خواهد شد . مرد زرگر که تا آن زمان از عمرش ، چنین چیزهایی ندیده بود و در پیش خود گمان می کرد که وقتی به پیش پادشاه برود چه زندگی سعادتمندی خواهد داشت و می تواند یکی از بزرگان پادشاه باشد و همه به او احترام خواهند گذاشت از این خوش شانسی که به او روی آورده بود شاد شد و پس از مکثی کوتاه قبول کرد که به همراه دو فرستاده حرکت کند و به حضور پادشاه برسد . برای همین از هم آنجا، بدون اینکه زن و بچه خویش را به یاد بیاورد سوار اسب تازی شد که فرستادگان شاه برای او آورده بودند و به سمت قصر شاه حرکت کرد. و انگار نه انگار که در آن شهر او همسری و فرندانی دارد و چنان در حرص مال غرق شده بود که به چیز دیگری فکر نمی کرد . در راه نیز دائم به فکر آینده خود در کنار پادشاه بود و خودش را در حالی که در لباس شوکت و بزرگی تصور می کرد ، در حضور مردم می یافت((در خیالش مُلک و عِز و مهتری.........گفت عزرائیل: رُو، آری، بَری)) زرگر در خیالاتش، فرمانروایی و عزت و سالاری می پروراند. در حالی که عزرائیل به زبان حال و با تحقیر می گفت: بشتاب بسوی حرص و آز که به آرزوهای خیال انگیزت خواهی رسید!

هنگامی که مرد زرگر به دربار پادشاه رسید پادشاه به شدت از او پذیرایی کرد و گنجهای بسیاری در اختیار او قرار داد به گونه ای که نمی دانست به کدامین کار این چنین مورد تکریم قرار می گیرد .

حکیم نیز که همه چیز را بر وفق مراد می دید از پادشاه خواست تا آن کنیز را به مرد زرگر دهد تا آن دو به هم برسند . مرد زرگر که از عشق کنیز نسبت به خود بی اطلاع بود هنگامی که کنیز را دید مست جمال او شد و واله و شیدا او گشت . هر چند که رنجوری و بیماری کنیزک او را از شادابی انداخته بود ولی هنوز مقداری از زیبایی خویش را با خود به همراه داشت . پادشاه وقتی دلیل این امر را از حکیم پرسید، حکیم برای او توضیح داد که بیماری کنیز به علت دوری از زرگر بوده است و او بیمار روح بوده است و نه جسم . و تنها راه درمان او وصال این دو نفر است
تا کنیزک در وصالش خوش شود........آب وصلش ، دفع آن آتش شود
پادشاه که دید چاره ای ندارد کنیزک را به مرد زرگر بخشید و آنها شش ماه دائم از هم کام دل می گرفتند و به وصال هم می رسیدند به صورتی که غیر از دیدن هم کار دیگری نداشتند و غیر از برخورداری از هم لذت دیگری نمی شناختند . پس از شش ماه کنیزک کم کم بهبود یافت و دارای همان جمال و شادابی گشت که از هر کسی دل می برد . وقتی حکیم خیالش از بهبودی دختر راحت شد به اذن حق شربتی تهیه کرد و به مرد زرگر داد که این شربت شیرین چیزی جزء سم نبود که حکیم به مرد زرگر داد . این سم سبب شد که مرد زرگر دچار مرگ تدریجی شود .

پس از مدتی که اندک اندک زیبایی و جمال مرد زرگر رو به نقصان گذاشت و آن طراوت و زیبایی خویش را از دست داد کنیزک زیبا نیز از او سرد شد و از آن اشتیاق هر روزه که نسبت به کامروایی با او داشت کاسته شد . دیگر علاقه ای برای نزدیکی به او نشان نمی داد چون مرد زرگر دیگر آن زیبایی سابق خود را نداشت و هر روز پژمرده تر از دیروز می شد . و اینگونه آن عشق شدید و سختی که نسبت به مرد زرگر نشان می داد به پایان رسید مرد زرگر نیز کم کم توسط زهر از پا در آمد تا در حرص و آز خویش غرق شود.

کنیزک خود به این نتیجه رسید که این عشق نبوده است و هوی و هوس تنها نامی بود که می توان بر آن گذاشت
عشق هایی کز پی رنگی بود......عشق نبود عاقبت ننگی بود
و با قبول اشتباه خود به سوی پادشاه بر می گردد و چون پادشاه و کنیز هر کدام به طریقی حقیقت را دیده بودند تصمیم گرفتند تا در کنار هم و با بهره برداری از عشقشان به آن عشق حقیقی نزدیکتر شده تا هم لذت بیشتری ببرند و هم عشقشان پاینده باشد.

 پادشاه و کنیز با کمک حکیم الهی راه عشق واقعی را یافتند و معشوق برای آنها کسی شد که هیچوقت نه از طراوت می افتد ، نه از زیبایی . نه میمیرد و نه زشت می شود و هر چه از عمرش می گذارد زیبایی و قابل اعتماد بودن خویش را بیشتر نشان می دهد . ظرفی بی انتها که هر مقدار از آن کسب کنید باز می بینید بیشتر از آنچه برداشته اید در داخل آن موجود است
عشق زنده در روان و در بصر........هر دمی باشد ز غنچه تازه تر

واکنش حماس به عکس نیمه لخت یک زن صهیونیست در مسجد الاقصی

جنبش مقاومت اسلامی حماس تاکید کرد که اقدام یک شهرک‌نشین زن اسرائیلی به انتشار تصویر خود در محوطه‌های مسجد الاقصی، اقدامی بی‌سابقه است که موجب جریحه‌دار شدن احساسات و عواطف ملت فلسطین و سراسر امت اسلامی و عربی شده است.


حازم قاسم سخنگوی حماس امروز چهارشنبه در بیانیه‌ای تاکید کرد که اصرار دولت رژیم صهیونیستی و شهرک‌نشینان اشغالگر یهودی بر هتاکی به مسجد الاقصی، نشانگر بی‌حرمتی آن‌ها به همه دولت‌ها و ملت‌های عربی است.

لازم به ذکر است که اقدام توهین‌آمیز این شهرک‌نشین اشغالگر در انتشار عکس نیمه برهنه خود موجی از خشم و عصبانیت را در میان فلسطینیان و امت اسلامی و عربی در پی داشته است.

همزمان با تشدید بحران سوخت؛ معترضان با سینه های لخت به صدراعظم آلمان اعتراض کردند

چند زن معترض با بالاتنه برهنه هنگامی که اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، برای سخنرانی آماده می‌شد، وارد مکانی شدند که او حضور داشت. معترضان که شعار «تحریم گاز، هم اکنون» را روی تنشان نوشته بودند توانستند به شولتز نزدیک شوند. طبق آمار، دو سوم آلمانی‌ها از عملکرد صدراعظم راضی نیستند.

عکس و فیلم جنجالی رقص و آواز نخست وزیر مست فنلاند در پارتی شبانه در پی حضور در کلوپ شبانه

سانا مارین، نخست‌وزیر فنلاند می‌گوید در جریان پارتی با دوستانش که تصاویر آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده کار «غیرقانونی» انجام نداده است.



نخست‌وزیر ۳۶ ساله فنلاند در این تصاویر در حال رقص و آوازخوانی دیده می‌شود. سانا مارین تاکید کرده که در این مهمانی مواد مخدر مصرف نکرده است.

سانا مارین که از سال ۲۰۱۹ تاکنون ریاست دولت فنلاند را در دست دارد اظهار داشت: «از اینکه به طور علنی این تصاویر منتشر شده است مایوس شدم. شبی را با دوستانم سپری کردم. پایکوبی کردیم! بله جشن پرهیجانی بود. رقصیدیم و آواز خواندیم!»

رئیس دولت ائتلافی فنلاند افزود: «من خودم مواد مخدر یا چیزی به جز الکل مصرف نکردم. رقصیدم و جشن گرفتم و کاملا کارهای قانونی انجام دادم.»

سانا مارین همچنین تاکید کرد که در جریان مصرف احتمالی مواد مخدر از سوی دیگر شرکت‌کنندگان در پارتی نیز قرار ندارد.

زمان برگزاری این مهمانی که یکی از هم‌حزبی‌های سانا مارین نیز در آن حضور دارد مشخص نیست.

مخالفان نخست‌وزیر فنلاند با اشاره به همسایگی این کشور با روسیه همزمان جنگ اوکراین، روند الحاق فنلاند به ناتو و افزایش قیمت برق از تصاویر منتشرشده انتقاد کرده‌اند.

سانا مارین با کسب قدرت در ماه دسامبر سال ۲۰۱۹ به جوانترین نخست‌وزیر تاریخ فنلاند تبدیل شد. علاقه سانا مارین به پارتی و خوشگذرانی با دوستانش پیش از این نیز خبرساز شده بود. او ماه گذشته در یک جشنواره موسیقی راک در فنلاند شرکت کرد. وی همچنین ماه دسامبر سال ۲۰۲۱ بدون تلفن همراه کاری خود به یک کلوب شبانه رفته بود و تا ساعت چهار صبح در آنجا حضور داشت.

او به این ترتیب پیامک هشدار مبنی بر اینکه با فردی مبتلا به بیماری «کووید ۱۹» در تماس بوده است دریافت نکرده بود. سانا مارین به همین دلیل در آن زمان مجبور به عذرخواهی شد.

نود چیست ؟ (Nude) در توییتر عکس نود فرستادن به چه معناست؟

نود چیست ؟ (Nude) در توییتر عکس نود فرستادن به چه معناست؟ عکس نود چیستنود چیست و عکس نود فرستادن به چه معناست ؟ نود (Nude): ترجمه این کلمه به صورت عامیانه یعنی لخت یا برهنه میباشد. برای مثال وقتی کسی میگوید نود بفرست یعنی عکس برهنه از خود بفرستید اصطلاح انگلیسی آن send nudes میباشد . عکس نود چیستمعمولا با رشد شبکه های اجتماعی مخصوصا توییتر مفاهیم به سمت خلاصه شدن و کوتاه شدن می روند و نود هم یکی از همین اصطلاحات است . اما به هر حال باید مراقب باشید اگر شما چه آقا باشید چه خانم و عکس برهنه ای از خودتان ارسال کنید امکان خطرناک نشر آن در شبکه های اجتماعی و از بین رفتن حریم شخصی شما وجود دارد . بنابراین تا جایی که می توانید از نود فرستادن خودداری کنید تا حریم شخصی شما به خطر نیفتد . این موضوع فقط یکی از اصطلاحات توییتر نیست و در هر شبکه اجتماعی مثل فیسبوک , اینستاگرام یا حتی پیام رسان هایی مثل تلگرام , واتساپ و ... ممکن است شما درخواستی مبتنی بر نود و عکس لخت از خودتان دریافت کنید پس بهتر است مراقب باشید . معنی nude and rude هم به معنای لخت و بی ادب هست .